چاهی برای گریستن
یک نفر....
مرد و زن بـــــــودنش مهــــــــــم نیست...
فقط بایدیــــــک نفــــــــرباشد...
یک آدم ...
یک دوســــــت...
یک همـــــــدم...
یک رفیـــــــــق...
یک نفـــــــــر که جــــــــویای حالـــــــــت باشد...
که نگرانـــــــت باشد...
که تو را بهتـــــــر ازخــــــــودت بشناسد...
یک نفر که شماره اش را بگیری و بگویی حالم بد است..
شنیدن همین یک جمله کافیست تاکار وزندگی اش را تعطیل کند... و خودش را به تو برساند...
آخر خوشبختـــــــــیست یک نفر درزنـــــــــدگیت باشد...
که تنهانباشی ...
که تنها نمــــانی...
خوبی؟!...
"خوبی؟"
از آن سوال های مبهم است!
یعنی از آن سوال هایی که خیلی مهم است چه کسی آن را بپرسد.
مثلا زیور خانوم، زنِ حسن آقای بقال، وقتی از آدم می پرسد خوبی؟ برایش مهم نیست تو خوبی یا نه. فقط می خواهد چند لحظه تو را معطل کند که حسابی وراندازت کند تا فردا شب که با صغری خانوم مشغول چانه زنی ست، حرفی داشته باشد برای گفتن که:
دختر فلانی را دیدم امروز. ماشالله چه بزرگ شده. شوهر نکرده؟
یا مثلا همکلاسیت وقتی می گوید خوبی؟ کاری به خوب بودن یا نبودنت ندارد. فقط می خواهد قبل از اینکه توی رویت در بیاید که فلان جزوه را بده، حرفی زده باشد.
آدمهایی هم هستن که سال به دوازده ماه، خبری ازشان نمی شود. اما یک شب بی هوا می بینی پیام دادند: سلام، خوبی؟
اینجور وقت ها بهتر است فقط بگویید ممنون. چون این ها هم، اصل حالتان برایشان مهم نیست. پیام بعدی شان حاکی از "یه زحمتی برات داشتم" است را که ببینید، منظورم را متوجه می شوید.
میان این همه "خوبی؟" که هرروز از کلی آدم می شنوید اما، بعضیهایشان رنگ دیگری دارند.
همانهایی که اگر در جوابشان بگویید: "ممنون"، بر می دارند می گویند: ممنون که جواب "خوبی؟" نیست.
همانهایی که وقتی شروع به حرف زدن می کنند، بین " سلام، خوبی؟" با جمله بعدی شان، کلی فاصله میافتد.
فاصله ای که پر شده از حرف های تو که: نه خوب نیستم. که نمی دانم چه مرگم است، که حالم گرفته ست، که حواست به من هست؟، که باور کن دلم دارد می ترکد.
و بعد چشم باز می کنی و می بینی ساعت ها گذشته، تو همه خوب نبودن هایت را به او گفتی و او حالا، دوباره می پرسد: خوبی؟ و تو این بار، با خیال راحت میگویی: خوبم ...
این آدم ها
این آدم ها...
اگر از این آدم ها دور و برتان هست، یادتان باشد که خودشان مدت هاست منتظر شنیدن یک "خوبی؟" واقعی هستند.
.
.
.
راستی! خوبی؟
خودکشی ..!
ﯾﮑﯽ مدام ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﮔﻮﺵ می ﺪﻩ.
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ، عکس ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ نمی گیره.
یکی محبت نمی کنه.
یکی دیگه محبت نمي پذيره.
و اینگونه است که ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ در سی ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ و ﺩﺭ هشتاد ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ میشوند...
قهرمان زندگی من ...
قهرمان زندگی من
کسی ست که لابلای شلوغی های روزمره ذهنش ,گمم نمی کند
وبه بهانه ترافیک پر ازدحام زندگی ,مرا انتهای کوچه بن بست جا نمی گذارد.
قهرمان زندگی من
جسارت راستگو بودن به چشمانم را بلد ست و
برای فرار از ندیدن دروغ هایش به سایه ها پناه نمی برد.
قهرمان زندگی من
در پی احتمال داشتن فرصت های بهتر , مرا میان بود و نبودش محک نمی زند
او کاشف منست
نه بر هم زننده ام
و من , تاکنون کسی را نیافته ام که توانا به کشف و نواختن قطعه وجودم و شنیدنش باشد
از اینرو قهرمان زندگیم
خودم بوده ام و هستم …
خدای همیشه....
خوبه آدم وقتی که همه کار خوب پیش میره ، وقتی که کاری که انجام میده نتیجش خوب میشه ، وقتی که توی دلش احساس شادی داره ، اونوقت هم خداروشکر کنه . خدا که فقط خدای غم و غضه ها نیست . وقتی که خدا رو توی شادیهات فراموش کنی حق نداری توی غم هات ازش گلایه کنی.
گذشته را رها کن...
از رها کردن نترس
باور کن هيچ کس نمی تواند
چيزي که مال توست را از تو بگيرد
و تمام دنيا
نمي توانند چيزي که مال تو نيست را برايت حفظ كنند...
نمیدونم اصلا چی شد که اینطور شد!!!
خلاصه از اون به بعد دیگه اس نداد ؛ نمیدونم اصلا چی شد که اینطور شد. دیگه سراغمو نگرفت ، اصلا انگار نه انگار که منم هستم ! به هرحال اعتراف میکنم که خیلی دلم برای اس ام اس هاش تنگ شده. اگه الان اینارو میخونی ازت میخوام که یه شانس دیگه بهم بدی ، قول میدم بچه ی خوبی بشم !
هم تو مسابقه ها شرکت کنم ، هم آهنگ پیشواز داغ هفته رو انتخاب کنم و حتی با شارژ ۱۶۸۶۵۰ریال ، برنده ۱۰۰تومن اعتبار هدیه داخل شبکه شم …ایرانسل دوسِت دارم !